می دانیم جوانی دوران «بحران» غرائز مخصوصاً «غریزه جنسی» است.
این غریزه اگر به صورت صحیحی رهبری نگردد خرد کننده ترین ضربت را بر پایه خوشبختی و سعادت جوانان خواهد زد، و سرنوشت آنها را به کلی دگرگون خواهد ساخت.
نیروهای خلاّق آنها، همچون غنچه های ناشکفته پرپر شده نابود خواهند شد، و «نبوغ» و «ابتکار» آنان که ممکن است سرچشمه افتخارات فراوانی برای خودشان یا اجتماع گردد مسلّماً به هدر خواهد رفت.
تعداد قربانیان این راه در میان جوانان کم نیستند و تعداد کسانی که پس از بیداری از خواب گران خود، دردناک ترین تأسف و ندامت را بر روح خود احساس می کنند نیز فراوانند.
و بسیارند کسانی که با آثار شوم این عدم رهبری صحیح تا پایان عمر خویش دست به گریبان می باشند!
نامه های فراوانی که تا کنون از عدّه ای از قربانیان این راه به دست ما رسیده می تواند پرده از گوشه ای از این راز وحشتناک بردارد، و ما را در جریان این موضوع حساس و پر خطر بگذارد.
این «نامه ها» شامل اسرار ناگفتنی، وقایع دردناک و بهت آور است، و نویسندگان آنها همه، استمداد کرده و راه چاره خواسته اند.
حقیقت این است که ما هم تا این اندازه از توسعه و اهمیّت این خطر آگاه نبودیم، ولی با اطلاعاتی که به دست ما رسیده چاره ای جز این نداریم تا آن جا که از ما ساخته است و در قدرت داریم در راه بیدار ساختن جوانان و آگاه نمودن آنها به نقاط اصلی خطر از هیچ کوششی فروگذار نکنیم و از خدای بزرگ می خواهیم که به ما و آنها در این راه کمک فرماید.
